هیچکس

ساخت وبلاگ

سرنوشت ما درهای بسته بود...

درهایی ک باز نشدند 

و ما پشتشان زار زدیم...

سرنوشت ما جاده های بی انتها بود...

جاده هایی ک تمام نشدند 

و ما وسطش جان دادیم...

سرنوشت ما بلاتکلیفی بود، اه و افسوس بود

نفهمیده شدن بود، شبیه هیچکس نبودن

ما ب سرنوشتمان باختیم و بازنده ها تاوان میدهند، این زندگی تاوان ماست ب حریف قدر سرنوشت

مبارکش باشد این پیروزی ک جان مارا گرفت و روح مارا پیر کرد وقتیک بسیاربسیار جوان بودیم...

پ‌ن: ب ی حیوون خونگی احتیاج دارم شدید برای ادامه دادن وگرن مردن راهکار خیلی مناسبیه، فقط کل پولمو بریزم روهم صدتومنه کسی با این مقدار پول حاضرمیشه برام انجامش بده؟! :)) گوشیمم شاید دیویس بخرن

15. اندوه...
ما را در سایت 15. اندوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cdisorganazedmind9 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 3:21